تاثیر انقلاب اسلامی بر راهبردهای امنیتی آمریکا
آمریکاییها یا بهتر بگویم جبهه صهیونیزم مسیحی به بهانه رخداد یازده سپتامبر به منظور تثبیت و استمرار هژمونی سیاسی و امنیتی و اقتصادی بر منطقه و حفظ وضع موجود در روابط بینالملل، طرح خاورمیانه بزرگ (خاورمیانه جدید) را با چند هدف مشخص تعریف و ارائه کرد؛ مرکز ثقل این طرح جغرافیای اسلام بود که خاورمیانه نقطه آغازین برای استقرار این طرح با اهداف ذیل بود:
۱ ) تسلط بر مراکز نفتی و دولتهای منطقه برای تامین فرایند ارزان، مطمئن و مستمر انرژی
۲ ) تامین امنیت و سلطه رژیم صهیونیستی بر منطقه خاورمیانه
۳ ) مهار و یا انحراف جنبشهای اسلامی برای جلوگیری از توسعه نفوذ آنها
۴ ) براندازی و یا مهار و محدودسازی جمهوری اسلامی ایران به عنوان موتور محرک جریان بیداری اسلامی
اما این اهداف خود تابع عوامل دیگر بودند:
۱) درک و آگاهی از عمق بیداری اسلامی و نگرانی از تبدیل شدن این جنبش فکری به کارگردانان قدرت و مدیران و سیاستمداران آینده.
۲) نگرانی از تسلط عوامل بیداری اسلامی به عنوان قدرتهای هژمون سیاسی و امنیتی در منطقه خاورمیانه به عنوان هارتلند جهان اسلام و نقطه رقم زننده معادلات آینده.
۳) نقش برخی از سران منطقه و رژیمهای وابسته در جهان اسلام در تقویت نگرانی از رشد اسلامگرایی.
۴) نقش رسانهها و بنگاههای غربی و صهیونیستی در معرفی بیداری اسلامی به عنوان تروریسم و نماد خشونت.
۵) مهمترین دلیل، ظهور ایده صهیونیزم مسیحی به عنوان یک الگوی عقیدتی و ایدئولوژی با ویژگیهای افراطیگری، تصلب فکری و سیاسی است که پیگیر یک جنگ ایدئولوژیک و صلیبی است.
آمریکا که با راهبردها و طرحهای استراتژیک از پیش طراحی شده به دنبال مدیریت بحران و چالشهای خاورمیانه بود، با ناکامی بیسابقهای مواجه شد. راهبرد آمریکا در دو چهره سیاست مشت آهنین و جنگ نرم یا نبرد فرهنگی با تکیه به ابزار رسانه و انتخابات نمود یافت. در هر دو شکل با چالش جدی مواجه و کاملاً بینتیجه بود، تجربه افغانستان و ظهور مجدد طالبان، تجربه عراق و روی آمدن اکثریت شیعه با گرایش اسلامی، تجربه فلسطین و تقویت موقعیت سیاسی و اجتماعی جنبش سیاسی اسلامی حماس و جهاد اسلامی و سرانجام تجربه جنگ ۳۳ روزه و شکست تاریخی رژیم صهیونیستی و ایدههای آمریکا از جمله شواهد عینی شکستهای استراتژیک آمریکا در نیل به اهداف از پیش تعریف شده بود.