bidari-eslami1392

bidari-eslami1392

bidari-eslami1392
bidari-eslami1392

bidari-eslami1392

bidari-eslami1392

آسیب‌شناسی بیداری اسلامی

آسیب‌ شناسی بیداری اسلامی 

 

حدود بیش از سه دهه است که گروه‌های منسجم و سازمان یافته کوچک و بزرگ تحت عنوان جنبش‌های اسلامی با استناد و با اعتقاد به اسلام، در سطح محلی، ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی ظاهر شده‌اند. این جنبش که از حمایت و آگاهی جمعی در میان توده جوامع خود نیز بهره‌مند هستند، به سبب اقداماتشان که آثار عمیق و گسترده‌ای را به جاگذاشته‌اند، به شدت در کانون توجه کشورها و متفکران قرار گرفته‌اند. یکی از مسائل مطرح و حائز تامل در خصوص بیداری اسلامی، آسیب‌ها و آفت‌های پیش روی آنها می‌باشد که چالش‌های بسیاری را برای جریان اصیل بیداری اسلامی به وجود آورده است. بنیانگذار انقلاب اسلامی در بررسی آسیب‌ها و آفت‌های بیداری اسلامی و جنبش‌های سیاسی اسلامی به عنوان مصداق عینی آن به چند آسیب کلیدی اشاره دارند:

۱ ) تحریف اسلام و وارونه جلوه دادن مفاهیم دینی از سوی رهبران

۲ ) گرایش سیاسی حاکمان کشورهای اسلامی (لائیک، ملی مذهبی، پادشاهی، دنباله رو قدرت‌های بزرگ)

۳ ) تحجر و جمود فکری مقدس نماها

۴ ) نخبگان و روشنفکر نماهای مذهبی و ملی

۵ ) تفرقه و اختلافات فرقه‌ای و قومی

۶ ) آخوندهای دنیاطلب وابسته به قدرتها

۷ ) تکیه به رادیکالیسم و تملک به شیوه‌های غیر حقوقی و غیر شرعی و طرفداری از شیوه‌های تندروانه در پوشش عنوان جهاد که موجبات تخریب چهره جریان‌های اصیل را فراهم آورده و هزینه‌های بسیاری بر جهان اسلام تحمیل کرده است.

۸ ) بی‌برنامگی عمده جریان‌های اسلامی و نداشتن یک راهبرد و استراتژی تئوریزه شده، البته در مواردی شاهد حضور فکر راهبردی در میان جریان‌های بیداری بوده‌ایم که حزب‌الله لبنان و جنبش مقاومت فلسطین از جمله آنها است که فوائد بسیاری را عاید خود و جهان اسلام کرده و تاثیر بی‌سابقه‌ای بر شکل‌گیری معادلات سیال بین‌المللی که در حال گذار به نظم نوین داشته است.

نتیجه:

بیداری اسلامی به عنوان یک آگاهی جمعی با تکیه به اراده عمومی و متاثر از اسلام اصیل تحت مدیریت جمهوری اسلامی در شرایط کنونی تبدیل به رفتار سیاسی شده و در شکل یک ایده سیاسی سامان داده شده است. تئوریزه شدن این نهضت فکری مرحله فرمولیته‌ای را پشت سر گذاشته و به عنوان یک مدل سیاسی رخ نموده است. به طوری که، شرایط کاملاً نسبت به یک دهه گذشته متحول شده است. وضعیت معادلات منطقه در حرکت رو به پیش خود همسو با منافع و مصالح اسلام و جنبش‌های اسلامی و کاملاً به ضرر غرب در حال رقم خوردن است. این موج فزاینده نهضتی، در صدد شکستن موانع نهضتی غرب برای رسیدن به یک جامعه دین محور است.

این مسئله خود باعث تغییر موازنه قدرت در میان جنبش‌های اسلامگرا به نفع جنبش های شیعه با پشتوانه فرهنگی انقلاب اسلامی شده است. نکته پایانی این که جبهه‌بندی فکری و رفتار سیاسی جدیدی میان جریانها و جنبش‌های اصیل اسلامی با آمریکا و جریان‌های وابسته به آن شکل گرفته است و یک نوع نبرد فرهنگی و عقیدتی و سیاسی با آمریکا رخ عیان کرده است. جهان اسلام با غرب در مرحله فینال نبرد به سر می‌برد، مرحله‌ای سرنوشت ساز که نیاز به درایت و مدیریت هنرمندانه و خود محور دارد. غرب به عنوان نماد جبهه لیبرالیسم در مرحله نهایی کارکرد سیاسی و مدیریتی‌اش قرار دارد و در نقطه اوج منحنی رشد خود، دوران افول را آغاز کرده است. به همین دلیل در موضع دفاع انفعالی قرار دارد اما نهضت بیداری، در آغاز خیزش انقلابی، به سرعت حرکت تکاملی را تجربه می‌کند، حرکتی که هر چه پیش می‌رود به چشم‌انداز آرمانی خود نزدیک می‌شود و به همین دلیل بر عکس لیبرالیسم و جبهه غرب که در تمام ابعاد سیاسی، فکری و حتی نظامی در موضع نقد و تهاجم مدبرانه قرار دارد، بیداری اسلامی با اعتماد به نفس تام در حال ویران سازی بنیادهای سیاسی و حقوقی دست‌ساز غرب در منطقه است.